آلودگی جامعه روحانیت (2)
توضیح آنکه بعضی مردم به ظاهر در جرگه روحانیین وارد شده و متشبه به آنها گردیدند ، و وظایف روحانیت و آنچه را به عهده آنان بود که باید انجام داده و جامه را به سوی روحانیت و معنویت سوق دهند ، انجام نداده بدانها عمل نکردند . بلکه در عین حال پا از گلیم خود بیرون کشیده و در امور دنیوی که موظف نبودند دخالت نمودند و احکام ناحق از آنان صادر شد . غالبا بدون تحصیل علوم و کمالات نفسانیه ، یا به اکتفا به خواندن عمل اصول و صرف نظر از سایر علوم دینی و فضایل نفسانی یا خواندن بعض کتب مرثیه و اکتفا بدانها یا ساختن ظاهر و اظهار تقدس و تکفیر و تفسیق و تنجیس مومنین ، بر جامعه ظاهر شدند و مردم ساده لوح هم گاهی فریب ظاهر آنان را خوردند . در صورتی که این دسته در حقیقت از روحانیین نیستند و متشبه به آنان می باشند . کسانی هم از این دسته که دانستند ، به مقتضای علم خود عمل نکردند . این دسته از دنیاخواهان که خود را جزو قائدین روحی جامعه درآوردند ، اعمال ناشایسته آنها در میان افراد جامعه و ملت انعکاساتی پیدا کرده افراد بالطبع از آنان منزجر شدند ، ولی قدرت نداشتند که شانه از زیر بار تهی کنند .
تا آنکه زمانه ایجاب کرد که جامعه روحانیت از این آلودگیها که به توسط اشخاص نااهل وارد شده بود پاک و پاکیزه شود و مقام حقیقی روحانیت نمودار گردد ، لذا دایره روحانیت به ظاهر محدود شد ولی عوام و جهال سوء استفاده کرده گمان بردند که باید با این طبقه به طور کلی مخالفت کرده درصدد اضمحلال و از بین بردن آنها برآمد . این اشخاص وقت را غنیمت شمرده تنفری که از روحانی نماها در آنها بود ظاهر کرده و از بی بصیرتی و نادانی که داشتند ، نسبت به عموم این دسته بی عقیده شده و به دستورات و فرمایشات بزرگان حقیقی روحانیت و علمای واقعی که قائدین می باشند نیز بی اعتنا گردیدند ، نتیجه وخیمه اخلاقی امروزه و فسق و فجور بدین واسطه در میان آنها شیوع یافت . در حقیقت اشخاص غیر اهل که وارد شدند ، عموم روحانیین را ننگین و نزد مردم خوار کردند . در صورتی که وجود روحانیت و روحانیین برای کمال روحی و اخلاقی هر جامعه و برای تربیت افراد آن لازم است و بدون آنان کمال جامعه ممکن نیست ، ولی متشبهین به روحانیت مخرب گردیدند .
و این دسته از علما مراد حضرت امیر (ع) است که فرموده : [« پیامبر (ص) فرمود : زود است که زمانی بیاید که از قرآن باقی نماند جز ظاهر آن و از اسلام جز نامی و آنها دورترین مردم به هدایت هستند ، مساجد آنان به ظاهر آباد ولی از هدایت خراب و دور است ، فقهای آن زمان بدترین فقهای زیر آسمان هستند که فتنه از آنها ظاهر می شود و به خودشان برمی گردد . »] (3) چه اینها عالم علم و دایره روحانیت را ننگین کرده بالاخره به مقاصدشان هم نرسیدند ، جز اینکه مردم را از حقیقت روحانیت و علمای حقیقی متنفر کردند .
وجدان هر کس حاکم است که این صنف بیشتر از تمام اصناف باید مواخذه شوند . در خبر است [« ضرر آنان برای ضعفای شیعه ما بیشتر است از ضرر یزید برای یاران امام حسین (ع) »] (3) چه اینها موجب گمراهی جمعی گردیده و سبب شدند که جامعه امروزه به احکام دیانت بی اعتنا گردیدند . به قسمی که امر به معروف و نهی از منکر به کلی بی تاثیر است ، لذا روحانیین حقیقی نیز چون ( نرود میخ آهنین در سنگ ) از نصیحت و هدایت صرف نظر کرده در گوشه ها نشستند . یکی از بزرگترین دردهای جامعه این است :
بر آن انجمن زار باید گریست / که فریادرس را ندانند کیست
...(1) خواندن همه این کتاب علی الخصوص بخش « اصلاح مجالس و منابر » آن توصیه میگردد .
(2) ذیل بخش « اصلاح مجالس و منابر » از کتاب « تجلی حقیقت در اسرار فاجعه کربلا » تالیف عالم جلیل القدر حضرت آیت الله العظمی حاج سلطانحسین تابنده گنابادی رضاعلیشاه (قد) قطب سلسله جلیله علویه رضویه نعمت اللهیه سلطانعلیشاهی گنابادی ؛ چاپ چهارم (1372) ، ص 364 تا366
(3) به جای متن عربی ، ترجمه آن از پاورقی خود کتاب آورده شده .
ارتباط : صورت فتوای مورد بحث
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر